با سلام
ظلمت شکافت.زهره را دیدمیم و به ستیغ بر آمدیم
آذرخشی فرود آمد.و ما را در نیایش فرو دید
لرزان گریستیم . خندان .گریستیم
رگباری فرو رفت : از در همدلی بودیم
سیاهی رفت . سر به آبی آسمان سودیم .در خوره آسمانه شدیم.....
سایه را به دره رها کردیم . لبخند را به فراخنای تهی فشاندیم
سکوت ما بهم پیوست و ما....ما شدیم.
تنهایی ما تا دشت طلا دامن کشید
آفتاب از چهره ما ترسید
دریافتیم و خنده زدیم .نهفتیم و سوختیم
هر چه بهم تر . تنها تر
از ستیغ جدا شدیم
من به خاک آمدم و بنده شدم .
تو با لا رفتی و خدا شدی.
سلام
بسیار عالی بود
واقعا لذت بردم
از اینکه به من سر زدی سپاسگزارم
روزهایت پرتقالی
سلام خیلی قشنگ بود.
آپ کردم سر بزن.
مرسی بای بای.
عالی بود.
قشنگی از خودتونه.....قشنگی از نوشته هاته که نوشته های دیگران رو قشنگ میبینی
مرسی که بهو سر زدی عزیزم
سلام
اول اینکه نوشتت جالب بود .
دوم اینکه خیلی خوشحال شدم دیدم به کلبه ی ما هم سر زدی.
سوم هم اینکه مثل خودم از زمین و زمون نامردی دیدی . به درد هم می خوریم. یه سر به ما بزن.
رضا - ترنم عشق
یا حق
سلام
از همه بیشتر از اسم وبلاگت خوشم میاد. سکوت دیوار
تا حالا بهش فکر نکرده بودم.
آپیم. حتما بیا.
مرسی
سلام دوست گلم
مرسی که سر زدی خوشحال شدم
من آپم و منتظر اومدنت
بای بای
سلام٬ امیدوارم خوب باشین ٬ وبلاگ زیبایی دارین ٬ شعر زیبایی هم بود ٬ ممنون که پیش من اومدین ٬ در پناه آسمان ...bye bye honey
به سلامتیه دیوار
که هر مرد و نا مردی بهش تکیه میکنن
هیچی سکوت یه تخته سنگ نمیشه
یا علی
سلام با معرفت
وبلاگ جالبی داری
من شمارا لینک کردم
نوبت شماست