..سکوت دیوار...

آهای تو که گوش به دیوار گذاشته ای...منتظری تا کسی صدایت کند !

..سکوت دیوار...

آهای تو که گوش به دیوار گذاشته ای...منتظری تا کسی صدایت کند !

داستانه یه سکوت دیواری

 

اگه گفتید چی می تونه مثله یه دیوار باشه...یه جور احساسه سرد..............و یه سکوت کشنده

سکوتی که هرگز نتونست به هیچ کس بگه دوسش داره حتی به کسی که بخاطره همین یه جمله

تنهاش گذاشت و رفت...فقط کافی بود بهش بگم دوست دارم اما این غرور و سکوتی سنگین بود

که رو سرم خراب شد نذاشت بهش بگم وهمین بود سکوت دیواری که من را از کسی که دوسش

داشتم عقب انداخت . کسی که هر لحظه دنباله این بود که ازم بشنوه دوسش دارم اما من همیشه

سکوت کردم چون قدرت گفتن را نداشتم وهمون سکوت داره بعداز چند سال ادامه پیدا می کنه.

و بازم ازش درس نگرفتم دوست دارم غرورم را به خاطره هیچ کس نشکنم و بشم همونی که بودم

.البته من دیگه فکرنکنم کسی رو دوست داشته باشم و همین کافیه که دوباره همون سکوت دیواری و

سخت را انتخاب کنم و هنوزم می گم که دوسش دارم و شایدم ازش نفرت دارم اما دیگه تموم شدو

من تنهام و همین بسه .دیگه خودم هم خسته شدم همش شده انتظار کشنده می دونید من حتی تلاش

برای رسیدن بهش نکردم و خیلی ساده به کسی رسیدم و بعد که رفت.. فهمیدم چی وچه کسی رو از

دست دادم و تنهاییم روکسی نتونست پر کنه.حتی الانم همون سنگینی رو دارم با خودم می کشم وعقیده

دارم که آدم اگرم شکست کسی نفهمه و خودت تو خودت بشکنی بهتره تا بخوان با دیدنت درس بگیرن

یا حتی بخوان مسخرت کنه..این بود داستانه سکوتی دیواری که هنوزم دوسش دارم اما همین بود که

باعث تنهاییم شد..الانم با هر کسی هستم سره کاره و نمی تونم هیچ حسی داشته باشم...... شاید در آینده

با کسه دیگری شروع کنم و دیوارم را با هم بسازیم البته با کمی تغییر .پس بگرد تا بگردیم............

.........به امیده دیدنه کسایی که لیاقت کناره هم بودن را دارن....... ما که نداشتیم......................

 

اینم یه شعر از پینک فلوید که با شعرهاش به فهمیدم چگونه باید سخت شد...

 

(بازگشت به زندگی)

کجا بودی . وقتی که سوختم و شکستم

ایامی که از پنجره ام می دیدیم که روزها از پی هم می گذشتند

کجا بودی وقتی که آزرده و بی یاور بودم

آخر آنچه می گویی و آنچه می کنی به دلم می نشیند

هنگامی که به سخنانه کسه دیگری دلبسته بودی

و حرف های او را به جان باور می کردی

من راست به خورشید درخشان خیره بودم

غرق در اندیشه و غرق در زمان

هنگامی که تخم زندگی و تغییر کاشته می شد

بیرون بارانه آهسته می بارید و تیره

و من به این گذشت خطرناک اما مقامت نا پذیر می اندیشیدم

از میانه سکوتمان تاختی بهشتی کردم

می دانستن برای کشتن گذشته و بازگشت به زندگی

لحظه اش فرا رسیده

از میانه سکوتمان تاختی بهشتی کردم

می دانستم که انتظار آغاز شده است

و راست رفتم به شوی خورشید درخشان

 

 

شایدم فقط خودم را سره کار گذاشتم غصه خوردن کار از کاری پیش نمی بره نمی دونم چه کنم 

.می خواهم یه مدت فکر کنم وبه امیده به تتیجه رسیدن.

شاید یه مدت نباشم.اما به دوستام سر می زنم 

یه توصیه:رازهای دلتون را به هیچ کس نگید راز دل ماله دله..

.........................................................................................................

 

 

 

نظرات 52 + ارسال نظر
ایلیا شاملو :عصبانی و بی حوصله چهارشنبه 26 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 09:56 ب.ظ http://mardikelabnadasht.persianblog.com



سلام
وبلاگت پر از زیبایی و سادگیه
از اشنایی باهات خوشحالم
تبادل لینک؟
اپم
منتظر

مرجان چهارشنبه 26 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 11:49 ب.ظ http://shaghayeghe-vahshi.blogsky.com

سلام دوست گلم
دیوار هر چه قدر سخت باشه مثل سنگ هر چه قدر ساکت و خاموش باشه مثل سکوت ولی تکیه گاهه پناه آدماست و تا نباشه خونه ای هم نیست
من آپم . بای بای

نسرین پنج‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 12:48 ق.ظ http://www.nasigoli.blogsky.com

سلام دوسته عزیز! خوبی؟ خیلی زیبا بود! از توی این نوشته می شه خیلی چیزارو فهمید! شاید باورت نشه ولی از سره شب تا حالا یه ۱۰۰ بار خوندمش! آخرشم اشکم در اومد! نمی دونم چی بگم! نمی دونم می تونم کمکمت کنم یا نه؟ ولی یکم به خودت بیا! هر چیزی هم که بوده بهتره بزاریش کنار! قدر تک تک این دفایقه زندگیتو بدون! من خودم یه آدم عاشق که خرابم که به جز عشقم هیچی نمی بینم! نمی دونم یکی نیست خودمو نصیحت کنه! من نصیحت نمی کنم چون من از شما بدترم! یا حق! ولی دوسته عزیز اگه ککمکی خواستی بگو من هستم!
عشق ریسمان طبیعی است و سرکشان را به بند خویش در میاورد تا آنچه آنان ، بخود از طبیعت گرفته اند بدو باز پس دهند و آنچه را مرگ میستاند ، به حیله عشق ، بر جای نهند ، که عشق تاوان ده مرگ است . و دوست داشتن عشقی است که انسان ، دور از چشم طبیعت ، خود میافریند ، خود بدان میرسد ، خود آنرا ((انتخاب)) میکند . عشق اسارت در دام غریزه است و دوست داشتن آزادی از جبر مزاج . عشق مامور تن است و دوست داشتن پیغمبر روح . عشق یک (( اغفال )) بزرگ و نیرومند است تا انسان به زندگی مشغول گردد و به روزمرگی – که طبیعت سخت آنرا دوست میدارد – سر گرم شود و دوست داشتن زاده وحشت از غربت است و خود آگاهی ترس آور آدمی در این بیگانه بازار زشت و بیهوده .عشق لذت جستن است و دوست داشتن پناه جستن . عشق غذاخوردن یک حریص گرسنه است و دوست داشتن (( همزبانی در سرزمین بیگانه یافتن )) است . ....

مهدی پنج‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 10:01 ق.ظ http://lovepaste.blogsky.com

سلام.ممنون که آمدی و کلبه مرا با نظرت نورانی کردی.من لینکتان کردم تا از نوشته های قشنگتون بیشتر استفاده کنم.

نسرین پنج‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 08:20 ب.ظ

سلام عزیز! مرسی گلم! شما لطف دارین! منم شمارو سره فرصت لینک می کنم! الانم نمی تونم چیزه زیادی بنویسم آخه دورم خیلی شلوغه باشه شب! یا حق!

نگار پنج‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 09:47 ب.ظ http://dokhtark.blogsky.com

سلام وبلاگ زیبایی داریی
ارزو می کنم شاد باشی و با تمام وجود از زندگی لذت ببری
در ضمن ممنونم که به من هم سر زدی

[ بدون نام ] جمعه 28 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 12:51 ق.ظ http://yohahahaha.blogsky.com

ما ز فلک بوده ایم @ یار ملک بوده ایم

یارم راپیدا کرده ام ....

[ بدون نام ] جمعه 28 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 11:32 ق.ظ http://arezoo62.mihanblog.com/

سلام دوست من مرسی از لطفت و مرسی از اینکه بهم سر زدی........ شاد باشی

وصال جمعه 28 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 09:19 ب.ظ http://gonjishk.blogsky.com/

سلام
قشنگ بود

فریناز جمعه 28 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 10:42 ب.ظ http://acoldemotion.blogsky.com/

سلام .منم توی همچین موقعیتی هستم.خیلی وقته. اما میخوام سعی کنم غرورم رو بشکنم و بهش بگم! بعدش مهم نیست. فعلا فقط میخوام احساسم تو دلم نمونه!! حس سرد منم تقریبا همین معنی رو داره!چرا به من سر نمیزنی؟؟؟

نسرین جمعه 28 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 11:10 ب.ظ

واسه همیشه خودمو از همه چیز محروم کردم! ‌Bye For Ever

سلام
محروم...شاید کاره درستی نباشه..می دونی آدم باید تا می تونه باید زندگی کنه و ازش لذت ببره حالا تا این همون خنده های تلخ باشه...
زندگی همیشه در حاله گذره به آسانی اما گاهی شرایط سختش می کنه که باید با هاش جنگید نه شکست خورد

فروز جمعه 28 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 11:21 ب.ظ http://kashiekeder.blogsky.com

سلام
به امید دیدین کسانی که لیاقت کناره هم بودن رودارن؟ یا شهامت کنار هم بودن رو؟ یا حماقت وخودخواهی کنارهم بودن رو دارن؟؟؟
غروره می دانید یه جای خوندام که ادم اگه غرور نداشت باشه هیچی نداره . راستش غرور همان نقطه هست که ما خودمان رو قبول داریم یعنی با داشتن ان حس احساس ارامش می کنیم .اما نگفتن ؟ .. راستش از این نوع حرفها خوشم نمی اد چون وقتی به زبان میاد بعد چند مدت ... نمی دونم شاید الان خیلی تلخ هستم و نباید به قول سپهری :بد نگویم به مهتاب اگر تب داریم...

امیر شنبه 29 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 06:11 ق.ظ http://www.deltangiii.blosky.com

سلام
چی بگم
وبلاگت خیلی پر محتوا
بودخیلی خوشحال شدم وبلاگتو دیدم
راست من اپم بیا
از اون سری ققبی ممنون که اومدی
باب

آیدا یکشنبه 30 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 07:53 ق.ظ http://nimeyegomshodeh.blogsky.com

برای دوست داشتن دیگران اول باید خودمون رو دوست داشته
باشیم!

ستاره یکشنبه 30 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 09:59 ق.ظ http://harameyar.blogsky.com

من تیکه م اینه که می گم جواب سلام علیک سلامه
ممنون که بهم سر می زنی
لینکت کردم

نگین سه‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 12:50 ق.ظ http://sayetarik.blogsky.com/

خیلی برام جالب بود!چون انگار شما هم داستانی مثل داستان من دارید.منم به خاطر غرورم خیلی چیزارو از دست دادم و الان تو شرایط بدی هستم.بهم سر بزنید خوشحال میشم

آرزو سه‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 03:56 ق.ظ http://dostan.blogsky.com

حسرت همیشگی..
حرف های ما ناتمام....
تا نگاه میکنی وقت رفتن است
باز هم همان حکایت همیشگی
پیش از آنکه با خبر شوی
لحظه عزیمت تو ناگزیر می شود......

سکوت ........ غرور......... با هم فرق دارن....سکوت تو از غرورت نبود

سیاوشی( یه عاشق) سه‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 06:10 ق.ظ http://arezoo62.mihanblog.com/

سلام دوست من
عیدت مبارک التماس دعا.........

نگین سه‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 12:54 ب.ظ http://sayetarik.blogsky.com/

نمیدونم وجود کس دیگه می تونه بهمون کمک کنه یا نه ولی این می دونم یه عشق می تونه زندگیه آدم دگرگون کنه ولی راست می گی مشکل من و تو غرورمونه نه تنهاییمون!! راستش من زیاد برام مهم نبود که نوشته هام کسی بخونه ولی دوست دارم شما بخونی چون فکر می کنم افکارمون تا حدی شبیه همه......با اجازت لینکت میکنم.بهم سر بزن

حتما....

سپهر سه‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 05:58 ب.ظ http://www.mano-tanhae.blogsky.com

سلام خوبی؟نوشته های قشنگی بود.من آپ کردم خوشحال میشم به من سر بزنی.
مرسی.تا بعد

پرنده چهارشنبه 3 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 10:13 ق.ظ http://avayidarbaran.blogsky.com

سلام
ممنون از نظر لطفتون
نوشته های زیبایی داریدموفقیت بیشتری برای شما ارزومندم

آخرین ترانه ی باران چهارشنبه 3 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 03:26 ب.ظ http://tabar.blogsky.com

دوست گرامی بادرودی گرم

هم نوشته ات زیباست وهم توصیه ات
رازی که از دونفرفرارفت دیگرراز نیست

تندرست و موفق و شادکام باشی

شکسی چهارشنبه 3 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 04:59 ب.ظ http://overtherainbow.blogsky.com

اگه سر و صدا نبود که همه صدای قلب زمین رو میشنیدن.. اونوقت پاهای من به هیچ دردی نمی خورد

صنم چهارشنبه 3 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 08:47 ب.ظ http://freelife.blogsky.com

رازهای دلتون رو به هیچ کس نگید راز دل مال دله
آره آخه راز مال یه نفره وقتی بگی دیگه راز نیست
راستی یه دل سنگی می تونه مثل یه دیوار باشه...

یاسمین(حرفهای یه دختر غمگین چهارشنبه 3 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 10:02 ب.ظ http://rue.blogsky.com

بگذاشتی ام غم تو نگذاشت مرا
حقا که غمت از تو وفادار تر است

بانوی ماه چهارشنبه 3 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 10:23 ب.ظ http://banooyemah.blogsky.com

موفق باشی

سهیلا جمعه 5 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 01:38 ق.ظ http://jazireyeman.blogsky.com

سلام
از اینکه بهم سر زدی ممنونم.
وبلاگت خیلی قشنگه.
خوشحال می شم لینک بدی.با اجازه منم لینک دادم.
موفق باشی

کوتاه جمعه 5 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 11:35 ق.ظ http://koooootah.blogspot.com

من میدونم چی مثل دیوار سفت و محکم هست...هوا وقتی که از همه طرف ناامیدی بهت حمله میکنه سخت و سفت میشه ...آرزوی تنفسش دور از دسترس میشه مثل آرزوی رد شدن از دیوار

رضا ... ترلان جمعه 5 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 02:27 ب.ظ http://www.rezatarlan.blogsky.com

سلام عزیز

ممنون از حضورت ... کاش به عنوان مطلبم دقت میکردی ...

نازنین (مهدی) جمعه 5 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 04:00 ب.ظ http://www.orkide1.blogsky.com

سلام دوست خوبم از اینکه به منم نیم نگاهی داشته ای ممنونم


فکر کنم به پینک فلوید علاقهمند باشی اگه سایتی برای دانلود کردن آهنگهای پینک فلوید میشناسی به منم آدرس بده


در ضمن عیدتم مبارک باشه

سلام
من عاشق ترانه های پینک فلوید هستم..سایتی برای دانلوده آهنگهاش نمی شناسم.اما خیلی از آهنگ هاشو دارم کتابشم دارم و گوش می دم معنیشم می خونم و لذت می برم

[ بدون نام ] جمعه 5 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 09:53 ب.ظ http://yohahahaha.blogsky.com

all the hates that feeds you nedd
all the sickness you concieve
شاید یه روزی یه چیزی گفتم .....

نیاز شنبه 6 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 12:58 ق.ظ http://najva-niyaz.blogsky.com

سلام...خوبین؟.....لطف کردین به من سر زدین.....وظیفه داشتم برای بازدید خدمت برسم.....هر دیدی بازدیدی داره.....جواب کامنتتون رو هم دادم.....توصیه تون بسیار عالی و بجاست....امیدوارم همه ما بهش عمل کنیم...امیدوارم شادتر از این ببینمتون.....

شغال شنبه 6 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 03:47 ب.ظ http://hillboy.blogsky.com/

سلام

ممنونم که سرزدید

توصیه خوبی داشتید

من سیانور نخوردم ولی بوش کردم
همون منو بیمارستانی کرد
خیلی حال داد
خوردنش باید باحال تر باشه

درود

شغال شنبه 6 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 03:51 ب.ظ http://hillboy.blogsky.com

سلام

ممنونم که سرزدید

توصیه خوبی داشتید

من سیانور نخوردم ولی بوش کردم
همون منو بیمارستانی کرد
خیلی حال داد
خوردنش باید باحال تر باشه

درود

فریناز شنبه 6 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 07:14 ب.ظ

سلام. بهم سر نمیزنی چرا؟ ):

فریناز دوشنبه 8 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 08:18 ب.ظ

سلام. چرا آپ نمیکنید؟):

فاطمه سه‌شنبه 9 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 05:06 ب.ظ http://mo0oli.blogsky.com

سلام
خوبی عزیزم؟
خیلی تصمیم خوبیه...فکر کردن رو میگم.
منم خیلی فکر کردم و تصمیمای جدید گرفتم که انشاءلله درسته...
سکوت همیشه هم خوب نیست...فرصت ها خیلی زود تموم میشن.
امیدوارم نتیجه های خوبی بگیری...خوب و عالی
راستی من همون آوام. این اسم خودمه. اینم ادرسه وبلاگ جدیدمونه. حتما بیا عزیزم.
شاد باشی

ساحل چهارشنبه 10 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 06:43 ق.ظ http://ghessegoo.blogsky.com

سلام
اما همینکه تونستی تو این جریان سخت بشی
خیلی ارزش داره ها

بانوی دریا چهارشنبه 10 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 07:58 ق.ظ http://www.banooeydarya.blogsky.com

سلام
متن جالبیه
منو یاد خودم میندازه
دانی که دم مرگ شمع به پروانه چه گفت:

گفت ای عاشق بیچاره فراموشوی

سوخت پروانه ولی خوب جوابش را داد

گفت:

طولی نکشد تو نیز خاموش شوی

بانوی دریا چهارشنبه 10 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 08:12 ق.ظ http://www.banooeydarya.com

سلام
متن جالبی بود
یه بار برات نوشتم نظرمو ولی دیسی شدم نمیدونم رسیده یا نه .واسه همین دوباره می گم
نوشتت منو یاده خودم می ندازه
دانی که دم مرگ شمع به پروانه چه گفت:

گفت ای عاشق بیچاره فراموشوی

سوخت پروانه ولی خوب جوابش را داد

گفت:

طولی نکشد تو نیز خاموش شوی

ننه صغری و حسن علی بقال چهارشنبه 10 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 08:47 ق.ظ http://khandevagerye.blogsky.com/

سلام . خوبی ننه؟ واااااااااااااای چقدر طولانی می نویسی؟ چشمام چپ و چوله شد. ولی خدائیش خوب می نویسی. منتظرنیم. بوووووووس

هدایی چهارشنبه 10 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 11:33 ب.ظ http://dokhtarebarfi.blogsky.com

مرسی بهم سر زدی عزیزم :)
گل طبیعی همون چند روزش بهتره از گل مصنوعی... باور کن!

مرغ عشق پنج‌شنبه 11 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 09:38 ق.ظ http://www.fairyland-lovely.blogfa.com

دستانم را بسویت دراز کردم تا همسفر من باشی در این راه دراز...

اردشیر پنج‌شنبه 11 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 11:40 ب.ظ http://rira26.blogsky.com

سلام دوست من. خوشحال شدم سری بما زدین. به دیدن تون اومدم. لذت بردم. بازهم میام. ضمنا لینکتون کردم با اجازه!
اگه قابل دونستین لینکمون کنین. ممنون میشم. موفق باشین.

محمد - مسافر همیشگی شنبه 13 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 11:28 ق.ظ http://www.daram-az-to-minevisam2.blogsky.com

سلام
خوبی ؟
ممنونم از اینکه به من سر زدی
ببین سکوت ۲۲ ساله که از عمرت میگذره مطمئنم که تو این عمر بوذه کسی که با دیدنش دلت به لرزه بیافته
میدونم که بوده
حالا تصور کن با این حالت ازش بگی ازش بنویسی
ازش بخونی
با اون زنده باشی
ولی
ولی اون فقط بهت بگه پسر خاله
قدم زدن تو گذشته کار منه
قصه خوردن واسه گذشته شده تمام ثانیه های من
من بهت میگم هیچ چیزی رو تو دلت نذار بمونه که واست میشه غم باد
من از اون می نویسم
اما اون حتی به یاد منم نیست
مهم نیست بهش فکر نمی کنم
خلاصه که
تنها باش
به فکر آینده نباش
برای گذشته ها هم غصه نخور
اگه میشه این کامنت رو هم تایید نکن
بین خودمون باشه
تا بعد به امید دیدار

سلام
منم مثله خودتم با کمی تفاوت..ولی کامنت را تایید می کنم چون نظرت خیلی ارزش داره..

نگین شنبه 13 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 06:03 ب.ظ http://sayetarik.blogsky.com/

سلام.مرسی که بهم سر میزنی.راستش منم قبول دارم که جوینده بلاخره یابندس ولی صبر زیاد و فکر باز و قدرت زیاد لازم داره...که خیلیا وسط راه کم میارن..درباره میسکالم باید بگم این کار بین من و دوستام یه جور نماد به یاد بودنه نه سر کار گذاشتن کسی!!!!!!!راستی چرا آپ نمیکنی؟؟؟؟؟؟؟

مهدی شنبه 13 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 09:21 ب.ظ http://my-love-is-neda.blogsky.com

سلام
چرا فقط به یک نفر بگیم... استاد کریم

سیمیاگر چهارشنبه 17 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 08:48 ق.ظ http://simiagar.blogsky.com

آره برای منم گفتن دوست دارم سخته به خصوص اگه بخواهم راستش رو بگم!!!! خوش باشی

صبرا نامی چهارشنبه 17 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 12:37 ب.ظ http://www.sabra.blogsky.com

میان خورشید های همیشه ..

فردان چهارشنبه 1 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 09:18 ب.ظ http://aber.blogsky.com/

سلام
می دونی رفیق به این ایمان دارم که اگه اتفاقی می فته حتما طبیعت دلیل محکمی براش داره.راستش هر حسی ارزش یکبار به زبان آوردن رو داره خوب من برخلاف تو بهش گفتم اما حالا تنهام و همین برام کافیه راستش همه چیز طو ان لحظه مرد.من دیوارم رو دارم یه دیوار خالی از هر سکوت.... راستی ناخوانده مهمان به لینک من خوش نشسته ای.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد