..سکوت دیوار...

آهای تو که گوش به دیوار گذاشته ای...منتظری تا کسی صدایت کند !

..سکوت دیوار...

آهای تو که گوش به دیوار گذاشته ای...منتظری تا کسی صدایت کند !

با سلام

نسرین خانم من را به یه بازی دعوت کرده....برای خودم هم جالب اومد...

نمی دونم اما شاید بازییه باشه که من را بهتر بشناسید

 

1-خودت را معرفی کن:

...زاده شده در آذر ماه ....۶۳ ....شاید یه پاییزبه دنیا آمده و همیشه مثله پاییز زندگی کرده !

من 23 ساله...دوست ندارم اسمم را بگم نه بخاطر اینکه ازش بدم بیاداینطوری شاید بهتره

البته بعضی دوست های قدیمی اسم من را بلدن..البته دونستنش زیاد مهم نیست

شایدهمین دیوار خوب باشه...از دروغ و آدم های دروغ گو بیزارم....خیلی...طوری که

اصلا با آدم ها دروغ گو رابطه خاصی ندارم...

بعضی از دوستان می گن که مغرورم...البته نظرشون زیاد مهم نیست چون رسیدم به این

که آدم ها آزادن طوری که دوست دارن در حدی که به کسی آزار نرسونن رفتار کنن...

البته به نظره خودم زیادم مغرور نیستم فقط نمی تونم با خیلی ها دوست شم....

از اصرار کردن و کسی که بهم اصرار کنه بدم میاد...

.... گاهی با خودم لجبازی می کنم...اما خیلی وقتها منطقی هم فکر می کنم..

.به خاطر دیدینه بی معرفتی دوستان روی روابط جدیدیم با دوستان خیلی حساس شدم...شاید

طوری شدم که آدم هایی که لیاقت دوستی ندارن را زود فراموش می کنم..

.خوب تو این دنیا شاید از دوستانه صمیمی خدا به من یکی داده...دوسته خوبیه....

البته شاید یه چیز را ندونه اونم همین وبلاگ نوشتنه..البته دوستانه وبلاگی شاید مجازی جزء

 دوستانه خوبه من هستن .دوست دارم دورم خلوت باشه دو تایی بودن را همیشه ترجیه می دم.

.خوب از الکی شاد بودن زیاد خوشم نمی یاد...چون دل اگر شاد نباشه همه عالم هم بخوان

 شادت کنن بی فایده است

...خوب زندگی را کمی سخت می گیرم...البته اینو خیلی ها بهم می گن....................

.چون ارزش این زندگی طوری بنیاد نشده که بخواهی راحت و مسخره سرش کنی...

احترام گذاشتن به بزرگتر را خیلی دوست دارم.... و خودم هم کاری می کنم که دوستان احترام

 را نگه دارن....

یه عیبه شاید بزرگ که دارم که گاهی خیلی زود در مورده آدم ها نظر می دم...

البته سعی دارم ترکش کنم...و گاهی که عصبانی هستم تصمیم نباید بگیرم...

یکی از اخلاقهای مهم من اینه که به روی بعضی مسائل حساسم و به همه یه بار فرصت می دم

 اشتباه کنن...و شاید برام سخت باشه که بخوام دوباره به طرفم اعتماد کنم...

می دونی آدم ها یه اشتباهشون اینه که به یه نفر دوبار فرصت می دن...البته اینم درمورده همه

صادق نیست و گاهی اشتباهات ناخواسته پیش می یاد

 گاهی دوست دارم تنها باشم.....شاید گاهی تنها بودن و فکر کردن حق هر کسی باشه... 

 

2-فصل و ماه و روزی که دوستش داری:

خوب من بهار را دوست دارم...نمی دونم اما از سبزی خوشم میاد..

از صدای آب هم خیلی خوشم میاد....چون تو بهار از دله سنگها بیرون میاد...

 ماه خرداد را دوست دارم...شاید چون تو بهاره...روز...نمی دونم..

 

3-رنگ مورده علاقه:

خوب نمی دونم اما رنگه مشکی و طوسی را نرجیه میدم...از قهوه ای هم خوشم میاد...

 

4-موسیقی مورده علاقه:

خوب از موسیقی...من خارجی بیشتر دوست دارم...فکر کنم ترانه هاشون با معانیشون خیلی

بهتر از ترانه های ایرانیه البته نه همشون...ترانه های پینک فلوید...و گاهی آناتما

از ایرانی ها از...فرهاد... شادمهر عقیلی...سیاوش قمیشی و جبیب و گاهی هم ابی...

ولی الان وقت برای گوش دادن به ترانه زیاد ندارم

 

5-بد ترین ضد حالی که خوردم:

نمی دونم اما اونایی که وبلاگه خاطراتم را خوندن شاید بدونن..

اما اینو می دونم که خیلی از ضدحالها را خوده آدم ها به خودشون می زنن...

 

6-بزرگترین قولی که دادم:

سعی می کنم ندم....اما کاری از دستم بر بیاد انجام می دم...

.اما قولهای بزرگ را خودم به خودم می دم...

خوب قولهای من گاهی بچه بازی بودن و زود فراموش می شدن...

البته اونایی که به خودم دادم...

یکی از قول هایی که به خودم دادم اینه که کاری کنم هیچ وقت به کسی اصرار نکنم...

اشتباهات را تکرار نکنم...

 

7-بهترین خاطره زندگیت:

خاطره زیبا زیاد دارم....اما شاید بهترینش ...

.شاید گاهی اینقدر خوش می گذره که دوست نداری تموم شه...

دوران دبیرستان برای من همش خاطراته خوشه....

 

8-بدترن خاطره زندگیت:

خاطرات بد زیاد ندارم...من چیزهایی که دیدیم بیشتر عکس العمله کارای خودم بوده

اما یکیشون دیدینه مادر بزرگم که داشت درد می کشید...بعد از عمل..

 

9-شخصی که بخواهی ملاقاتش کنی:

...اما خیلی دوست داشتم یه روز سهراب سپهری یا فرهاد را ملاقات کنم...

نمی دونم اما این دو نفر احساسه زیبایی را تو زندگیشون دنبال کردن...

اینو میشه تو اشعاره سهراب و تراه های فرهاد دیدید...

خوب خیلی از دوستان هستن که دوست دارم ببینمشون...یکی از دوستانه دبیرستان...

 

10-برای کی دعا می کنی:

خوب اول شاید برای مریض ها...بعد گرسنگان...بعد گرفتاران...دوستان...خودم...

 

11:به کی نفرین می کنی:

تا حالا نکردم...نمی دونم

 

12-وضعیت در 10 ساله آینده:

شاید در مورد آینده صحبت کردن سخت باشه...اما سعی می کنم خوب پیش برم

 

13-حرف دل:

...

..............................................................................................

خوب من....از..... شیما خانم.....هستی خانم....سیاوش....فردان...سمیه خانم....دعوت

 می کنم تو این بازی شرکت کنن...البته اگر خودشون مایل باشن...

 ..............................................................................................................................

 

                                                   دیوار!

 

نظرات 28 + ارسال نظر
بیدقرمز جمعه 4 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 05:14 ب.ظ http://www.bideghermez.blogsky.com/

گاهی اوقات این معرفی کردنها و تحلیل ها برای خودمون خوبه چون من احساس می کنم یه موقع هایی با خودم فاصله گرفته ام!

‌sepideh جمعه 4 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 07:34 ب.ظ http://deltange-naseria.blogsky.com

سلام دوست عزیز، خسته نباشی ...

دلتنگ ناصریا آپدیت شد با :

بغض نشکسته ......

www.deltange-naseria.blogsky.com

*** جاوید یاد و نام ناصریا ***

موفق باشید.

سیاوشی جمعه 4 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 10:31 ب.ظ http://arezoo62.blogsky.com

سلام دوست خوبم جالب بود خصوصیات مشابه ای داریم... راستی منم بازی را ادامه دادم... دلت شاد

دختری با دامن حریر جمعه 4 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 11:06 ب.ظ http://patty.blogsky.com

سلام؛ممنونم.
هم از اینکه سر زدی و نظر دادی هم از نظرت و هم از خصوصیاتت که کمیش با من یکی است.
دوست دارم بیشتر بشناسمت یعنی با این کارت خیلی کنجکاو شدم که اسمت را بدونم.
و بدونم دختر هستی یا پسر.
البته فکر کنم که پسر باشی...
نمیدونم.
ولی بازم ممنون اگر هم...
هیچی.

شیما شنبه 5 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 01:59 ب.ظ http://just-a-day.blogsky.com

سلام
خیلی واسم جالب بود...مخصوصا یه قسمت هایی از خصوصیاتت...
باشه منم بازی رو ادامه میدم اما این چند روز فرصت نوشتن ندارم...
شاد باشی...

بی کلام شنبه 5 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 05:59 ب.ظ http://be-happy.blogsky.com

سلام
چطوری ؟
حتما میام بازی ...
ولی یه خورده دیرتر..
منتظرم باش
شاد باشی تا همیشه

بهار(دختر غریب بارون) شنبه 5 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 11:20 ب.ظ http://www.baharebarooni.mihanblog.com

سلام سکوت دیوار.....
سیاوش منم یه این بازی دعوت کرد.....اگه دوس داشتی بیا....
بمونی
بهاربارونی

سارا خانم دوشنبه 7 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 04:52 ب.ظ http://biriaaa.blogsky.com

سلام رفیق
موفق باشی

هستی سه‌شنبه 8 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 11:07 ب.ظ http://delshoodegan.blogsky.com

سلام
ممنون که دعوتم کردی
حتما سعی میکنم تو آخرین آپم بازی رو انجام بدم
میگم آخرین آپ چون بنا به دلایلی تا یه مدت نمیتونم آپ کنم
خیلی صادقانه از خودت گفتی
جالب بود
شاد باشی
یا حق

نسی جوون چهارشنبه 9 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 04:36 ب.ظ

به نام خدا
یهووووووووووووووووووووووووووووووووووووو
ورودم و اعلام می کنم....
اهم اهم....
سلام....
خوفییییییییییییییییییییییی؟
ببخش دیگه من اصلا وقت نمی کنم بیام اهواز...
مرسی که ادامه دادی....
همه ی اینائی رو که گفته بودی من می دونستم...
نیس الیاسم واس خاطر همین همه چیز و از قبل می دونم:دی
خوب دوست جوونی چه خفرااااااااااااااااااا؟
چه می کنییییییییییییییییییییییی؟؟؟؟؟؟؟
کارو بار چه طوره خوبه یا نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خودت در چه حالییییییی؟؟؟؟؟؟
هم هی اینارو باید خودت تنهایی جواب بدی:دی
من برم بازم میام:دی
فعلاااااااااااااااااااااا
یا حق:قلب

خوشحالم که اومدی...

یاسمین ( حرفهای یه دختر غمگین چهارشنبه 9 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 05:38 ب.ظ http://rue.blogsky.com

خوبه اما اگه کسی به من بگه خودتو معرفی کن من چیزی واسه گفتن ندارم....
دلت شاد

سفیر پنج‌شنبه 10 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 03:41 ب.ظ http://golpoone.blogsky.com/

سلام.یه سری بهم بزن

ماهی خانوم پنج‌شنبه 10 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 05:27 ب.ظ http://mahinameh.blogsky.com

سلام
چندبار وبلاگتو خوندم اما هیچوقت کامنتی نذاشتم تا الان که جواب به سوالها رو خوندم...
الآنم فقط یه چیزی میگم
مگه ما آدما چنددفعه به دنیا میایم که بخوایم غم و غصه ی گذشته و آینده رو داشته باشیم؟
از جدی گرفتن روزگاری که مارو به شوخی میگیره چی عایدت شد؟بهتره روی بعضی از خصوصیات اخلاقیت تجدید نظر کنی
البته من فقط نظر خودمو گفتم و شماهم صاحب اختیار
شاد شاد باشید دوست عزیزم...

درسته...اینو خیلی ها بهم می گن...
اما...!

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 10 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 09:14 ب.ظ http://just-a-day.blogsky.com

سلام
رسیدن به خیر
چه خبر از اصفهان ما؟

سلام
خبری نبود...مثله همیشه شاید یه نوع تجربه است...

مرجان پنج‌شنبه 10 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 10:03 ب.ظ http://myn.blogsky.com

سلام دوست گلم
نه عزیزم من دوستامو یادم نمیره مخصوصا قدیمی ها رو ... ولی اینروزا کمتر به وبلاگها سر میزنم

تو هم که به این بازی دعوت شدی ... وقتی رنگهای مورد علاقه ات رو خوندم کمی نگران شدم ... طوسی مشکی قهوه ای ... اینا رنگهای شادی نیستن ... سعی کن رنگهای شاد بپوشی مثلا بلوز قرمز با شلوار جین آبی ... توی روحیه ات خیلی تاثیر میذاره و خودبخود رو به شادی جذب میشی :)

منم این بازی رو انجام دادم .. توی چندتا پست قبلم بری میبینیش

شاد باشی

علی جمعه 11 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 12:43 ق.ظ http://nevisande666.blogsky.com

سلام
درسته ...
و چقدر خوب میشه اگر یاد و خاطره ای خوب و همراه با لبخند برایمان بماند ....حتی اگر بعد از سالها به یاد ها برگردیم....
فقط به زمانی فکر کنم که نیستیم و گه گاه مارا یاد میکنند...
خیلی دور نیست

[ بدون نام ] جمعه 11 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 10:54 ق.ظ http://just-a-day.blogsky.com

آپ کردما...
هر ۲ رو....
سر می زنی؟؟؟؟

یاسمنگولا از بلاد کفار شنبه 12 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 01:25 ب.ظ http://yasmangoolabad.blogsky.com

دروووووووووووووووووووود
ببخش نازنین دیر اومدم
درگیر ئرس و از اینام
چند ماه دیگه کارشناسی ارشد دارم و دارم کچل می شم
باور کن من هنوزم مهربونم فقط یه کم کچل شدم :D
از دستم که دیگه ناراحن نیستی؟
بوووووووووووووووووووووووووووووووووووس
بدروووووووووووووووووووود
راستی تو چقدر شخصیت پیچیده ای داری
چرا اسم خودت رو گذاشتی دیوار؟
اسمت رو می زاشتی تقاطع
به نظرم بیشتر بهت میومد
تازه اینجوری همه راه ها هم به خودت ختم می شد نه اینکه در موازاتت باشن مثل راه هایی که در موازات دیوار هان
مگه اینکه کوچه بن بست باشی که در اون صورت فقط یه راه به تو ختم می شه
پس بهتره همون تقاطع باشی ... نه؟
تراوشات ذهنی رو حال می کنی؟
خدایی خودم هم نفهمیدم چی نوشتم
اثرات درس خوندن زیاده
می ترسم یه کم دیگه ادامه بدم فیلسوفس دانشمندی چیزی بشم
بدروووووووووووووود نازنین

رویا (شاعر بی بهونه) شنبه 12 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 10:11 ب.ظ http://bahane-be-bahane.blogsky.com/

سلام عزیزم:
دنیا همینجوریه یه روز عاشقی یه روز خسته یه روز مادر خنده ای یه روز پدر غم ازت میخوام اگه دوست داری یکی از نوشته های منو به اسم احساس شیرین آبی من بخون نظرم بده احساست قشنگه خیلیم مرموزی این حرفو همه به من میزنن اما من به تو میزنم همیشه موفق باشی

سمانه اسحاقی(مسافرباران) دوشنبه 14 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 08:53 ق.ظ http://samaram.blogsky.com

میشناسم اینجا را!!!!!!!... روزگاری بسیار اینجا آمده ام! آن روزها مرا به نام دیگری میشناختید! شاید فهمیدید!...
اینجا یا شاید شما کمی تغییر کرده اید. روزگاری کمی احساس را اینجا درک میکردم. اما امروز حس میکنم کمی دل سنگ شده اید... و یا شاید خسته...
یا علی

سارا خانم دوشنبه 14 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 12:21 ب.ظ

سلام رفیق
خوبی
چرا به روز نکردی
موفق باشید

بهار(دختر غریب بارون) پنج‌شنبه 17 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 02:49 ق.ظ http://www.baharebarooni.mihanblog.com

سلام
سکوتت نشونه ی چیه؟ هیبت غم پاییز؟
راسی من آپم
چشم ها هرگز دروغ نم گویند...
بمونی
غمهات کوتاه
بهاربارونی

یاسمین ( حرفهای یه دختر غمگین پنج‌شنبه 17 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 09:31 ب.ظ http://rue.blogsky.com

نمی دونم کی میشه یکی تو وبلاگم بنویسه یاسمین هم رفت...

؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟شاید کمی صبر............

خزان نوشت جمعه 18 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 12:37 ب.ظ http://chayesabz.blogsky.com/

گاهی این بازی ها فقط باعث می شه ادم کمی فکر کنه و بازیه زندگی را بهتر ادامه بده.
چه خوبه که تا حالا نفرین نکردی.

یاسمنگولا شنبه 19 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 11:40 ق.ظ http://yasmangoolabad.blogsky.com

درووووووووووووووود
من کلی کلی آپ کردما
نمی خوای یه سر بزنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سارا خانم شنبه 19 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 12:17 ب.ظ http://www.biriaaa.blogsky.com

سلام رفیق
امیدوارم موفق باشید
ممنون که اومدین
خیلی وقته به روز نیستی چرا ؟

رویا شنبه 19 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 11:17 ب.ظ http://bahane-be-bahane.blogsky.com/

سلام
میشه یه خواهشی ازت کنم .....................
برو به وبلاگ من و (قانون خیانت) و بخون این روزا عشق بین جونا فراموش شده (البته واقعیش)اگه خوشت اومد بزارش تو وبلاگت تا همه بدونن عشق+خدا=عشق واقعی
دوست دارم با این کارم به خیلیا که بین عشق و خدا و هوس موندن کمک کنم خداحافظ عزیزم اگه نخواستی هم تو نظرات بگو

شیما شنبه 24 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 12:10 ق.ظ http://divonehlajbaz.blogfa.com

منم شیما هم می تونم بازی کنم

ما همه یه جورایی بازیگریم!
شما هم بازی کن...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد