هر که حرفه دوستی احضار می کنم خوابیده دشمنیست که بیدار می کنم از بس که در این زمانه یکی اهله درد نیست احضاره درده خویش به... دیوار... می کنم ................................................. .و من به یاده آخرین نگاهش زمزمه کردم : امروز یادم آمد که رفته ای و دلم باز شکست و تنم باز گریست و چشمانم پی یاری گم شد من چه تلخم امروز.. ...و یادم باشه همه چیز خاطره شد... ......................................... www.sokote_divar@yahoo.com .........................................