..سکوت دیوار...

آهای تو که گوش به دیوار گذاشته ای...منتظری تا کسی صدایت کند !

..سکوت دیوار...

آهای تو که گوش به دیوار گذاشته ای...منتظری تا کسی صدایت کند !

 

با سلام

 

از خوندنه این شعر خیلی خوشم اومد...

راستش همیشه برام سوال بود که هزاران زندگی که می بینیم

همون رسیدنه عاشق و معشوق است...

 

...................................................................................................................

آیا این عشق است...

 

من می خواهم دوستت بدارم و با تو درست رفتار کنم

من می خواهم دوستت بدارم هر روز و هر شب

ما با هم خواهیم بود با سقفی بالای سرمان

ما با هم پناهگاهی خواهیم داشت از بستر تنهایی من

ما با هم همخانه م ی شویم . جاه روزی ما را می رساند

 

آیا این عشق است آیا این عشق است آیا این عشق است

آیا این عشق است که من احساسش می کنم

من می خواهم بدانم...می خواهم بدانم..می خواهم بدانم...همین حالا

من باید بدانم ... باید بدانم..باید بدانم..همین حالا

 

من می خواهم و می توانم

پس همه کارت هایم را برایت رو می کنم

من می خواهم دوستت داشته باشم و با تو درست رفتار کنم

من می خواهم دوستت داشته باشم هر روز و هر شب

ما با هم خواهیم بود...با سقفی بالای سرمان

ما با هم پناهگاهی خواهیم داشت از بستر تنهایی من

ما با هم همخانه می شویم ...جاه روزی ما را می زساند

 

آیا این عشق است...آیا این عشق است...آیا این عشق است؟؟

آیا این عشق است من احساسش می کنم

آه بله من می دانم بله من می دانم...همین حالا

 

من می خواهم و می توانم

پس همه کارهایت را برایم رو کن

ببین من می خواهم دوستت داشته باشم و دوستت داشته باشم...و با تو

درست رفتار کنم..من می خواهم دوستت داشته باشم ..هر روز و هر شب..

ما با هم خواهیم بود...با سقفی بالای سرمان

ما با هم پناهگاهی خواهم ساخت از بستر تنهایی من

ما با هم همخانه می شویم ...جاه روزی ما را می زساند

 

باب مارلی

.......................................................................................................................................

...........................................................................................................................................

...............................................................................................................................................

شاید تو پست بعدی یه خاطره که چند وقت پیش برام اتفاق افتاد براتون بنویسم.................................

داستانه همون

اسم فامیل...!!!

........................................................................................................................

نظرات 20 + ارسال نظر
نسی جوون یکشنبه 1 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 11:14 ب.ظ http://www.nasrintanha.blogfa.com

به نام خدا
سلام دوست عزیز.........! خوبی؟
من جایی نمی رم! دیگه هم نمی خوام اشتباه کنم!
راستی ببین شعر خیلی باحالی بود! بعدن نظرمو می گم! فعلا چیزی نمی گم! یا حق!

مارال و آیدا دوشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 09:20 ق.ظ

سلام
وبیا موزیم وبلاگه تو ارزش دیدن دارد.
شما ادم با لحساسی هستید

بید قرمز دوشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 09:28 ق.ظ http://bideghermez.blogsky.com/

عکس این جاده خلوت منو یاد تنهایی می ندازه!

یاس دوشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 05:25 ب.ظ http://gheddis.blogsky.com

چرا وقتی یکی رو دوست داریم می خوایم اونو تصرف کنیم
چرا نمی ذاریم راحت و شاد باشه چرا فکر می کنیم اخر دوست داشتن به هم رسیدنه

منم فکر کردم..می دونی دوست داشتن واقعی یعنی اینکه خوشبخت شدن عشقت حتی بدون تو ..............ولی درکش سخته...........................................

نگین دوشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 06:56 ب.ظ http://sayetarik.blogsky.com/

این عکسه خیلی قشنگه!راستی میگن هر چیزی ارزش یه بار دیدن رو داره!ولی خوب شایدم چیزایی باشن که حتی ارزش یه بار دیدن هم ندارن!

یاس رازقی و بهار نارنج سه‌شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 07:28 ق.ظ http://formyramin.blogsky.com

سلام. من که اینجا کامنت گذاشته بودم. کجا رفته؟!
شایدم تائید نشده!!! به نظر شما دلیلی برا تائید نشدن داشت؟ (لبخند)
در پاسخ جوابی که به کامنت دوستتون دادین میخوام یه چیزی بگم:
نیازی به اینکه فکر کنی چقدر سحته که بخوای عاشق باشی و رهاش کنی تا خوشبخت بشه نیست. عشق واقعی به اون مرحله ای میرسه که میبینی با همه ی داغی که رو دلت میذاره اگه حس کنی اون خوشبخت میشه قلبت رضا میده تا آزادش بذاری... شاید هم منظور شما سختی همسن رفتنش باشه. اما من یه روز اغتقاد داشتم کسی که میگه "اینقدر دوستش دارم که فقط خوشبختیشو می خوام و برا همین رهاش می کنم" یه جور سستی در عشقه. اما خوب اشتباه می کردم!!!!!!!۱

شاد باشید
یا علی

سیاوشی.عاشقانه ها سه‌شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 07:50 ق.ظ http://arezoo62.mihanblog.com

سلام دوست خوبم شعر زیبایی بود.... و پر معنا.....
ایام شور حسینی را به شما و همه عزیزان تسلیت عرض میکنم.........
شاد باشی و پایدار و شما هم هیچگونه غمی نداشته باشی.....

یاس رازقی و بهار نارنج سه‌شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 07:54 ق.ظ http://formyramin.blogsky.com

سلام. یادم اومد که وقتی داشتم کامنت میذاشتم در آخرین لحظات کامنت گذاشتنم ولی نرسید و دی سی شد. کامنتم این بود:

کوتاه ولی زیبا بود... صادقانه بود...
"به چشمانت بیاموز که هر کس ارزش دیدن ندارد"
این شعر از اون وقتا که سالهای اول دبیرستان شعارم تو زندگی بود! پر محتواست. همیشه بهش پایبند بودم. و امروز اثرات مثبتش رو تو زندگیم میبینم. بزرگش که نکردم. نه؟!!! نه... چون واقعا همینطوره.
یا علی

فروز سه‌شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 12:06 ب.ظ

سلام
چه خواسته سادهی می خواهم دوستت داشته باشم.........دوست داشتن خیلی بهتر از عاشق بودنه می دونی یه فرق بینشون هست این طور فکر میکنم وقتی بخوای کسی رو دوست داشته باشی دچار اشتباه شدن خیلی کم می شه اما وقتی می خواهی عاشق کسی باشی ان وقت دچار اشتباه شدن به میزان علاقه ویا شددت احساس از کنترل خارج می شه نمی خوام بگم عاشق شدن ابکی ویا یه هوس نه ....صحبت دربارهش خیلی سخته و گاهی هم غیر قابل درک..اما دوست داشتن یه طورای دلنشین تر وآرامش بخش تره ....بهتر بگیم بیاموزیم همه چیز را بد نبینیم به دنبال بد نباشیم.....بد چه کلمه هست، چه باری رو دوشش حمل می کنه ،نه؟

سیاوشی.عاشقانه ها سه‌شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 08:50 ب.ظ http://arezoo62.mihanblog.com

سلام...
شوق و شوره اینجا... سخت ترین دلها ذوب میشه اینجا...
::بانی محرم تو دلمه::
::عشق اون در دلمه::
::پیراهنهای یک دست مشکی::
::با دلهای سپید و آسمونی::
::شور و شوق بچه ها بیشتر از همیشه بود::
:: ما عابدان آن مهربان تا ظهور آن دگر موعود::
التماس دعا منو فراموش نکنی...

نسی جوون سه‌شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 10:52 ب.ظ http://www.nasrintanha.blogfa.com

به نام خدا
سلاممممممممممممم دوست جوون! خوبی عزیز؟
بلاخره من آپ کردم! نظر بدم! آخه می دونی دوست عزیز من خیلی پرحرفم باور کن دیگه روم نمی شه حرف بزنم! آخه اگه بخوام بنویسم یه عالمه می نویسم! یا حق!

صونا چهارشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 10:42 ق.ظ http://hoveyat.blogsky.com


سلام؛
ببخشید کمی دیر شد ولی دوست ندارم زود بیام و فقط بیام بگم که من اومدم،من هستم و یا یه سری بهم بزن و از این حرفا دوست که درست بنویسم ،در هر صورت به خاطر دیرکردم عذر می خوام!
منم خوشحالم که با این دنیای غریب و آشنا ، آشنا شدم!
همین جایی که از خیلی از شما ها چیزها یاد گرفتم و با درد و دل هاتون و اندیشه هاتون آشنا شدم.
در مورد تجربه،باید بگم که شاید از اطرافیانمون بیشتر تجربه داشته باشیم و بدونیم ولی نه؛هنوز خیلی راه داریم،خیلی کار داریم و هرچه هم بیشتر بدونیم بیشتر برامون سخت می گذره!
سخت می گذره که ببینی آدما واسه چه چیزای پوچی غصه می خورن!
سخت می گذره که ببینی آدما براشون ارزش ها چه بی ارزشه!
سخت می گذره که ببینی آدما چه راحت زیر حرفشون میزنن و چه راحت دروغ می گن و چه راحت ....
آره سخت می گذره.
منم خوشحال می شم و از تجربه های شما استقبال هم می کنم چرا که با استفاده از تجربه های یه دوست بسیار ارزشمند برام؛تونستم تا حدودی خودمو درست کنم و مسیر به بیراهه رفتمو به مسیری که باید باشه برگردونم ولی هنوز قانع نشدم و باید بیشتر تلاش کنم،
و تا عمر دارم سپاسگزار ایشون هستم!
شروع این کار اینه که فقط خودتون بخوایین و اراده کنید.
فقط راه آسونی نیست و احتیاج به کار زیاد،فکر باز و پرنده داره.
من شما و طرز فکر شما رو نمی دونم و نمی شناسم ولی من بعد گذروندن آمال و آرزوهایی که اکثرا بهشون فکر می کنیم حالا به این نتیجه رسیدم که بزرگترین هدف تو زندگی انسان بودنه و تلاش برای این هدف و این که با بقیه فرق داشته باشی شیرین ترین تجربه و لذت رو داره،
نمی گم این فکر درسته،شاید از نظر شما و خیلی ها این حرفا بی معنا باشه ولی؛
قدر زر زرگر بداند قدر گوهر گوهری
باز یک جمله قشنگ، و تفاسیر متفاوت که زیبایی شو دو چندان می کنه!
ما با هم پناهگاهی خواهیم داشت از بستر تنهایی من
یه توصیه:
هدف خودتی و خودت؛از خودت شروع کن
بهترین نتیجه ی ممکنو می گیری و گرنه بدون خواست خودت هیچ کس نمی تونه بهت کمک کنه!
هرجا خواسته ای باشد راهی هم هست .

معبودت نگهدارت

زیبا نوشتی..ولی شاید هنوز راه دارم تا برسم به این حرف که انسان بودن چیه..
ولی اینو قبول دارم که هدف خودتی...و انسان باید از خودش شروع کنه..

خزان نوشت چهارشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 12:30 ب.ظ http://chayesabz.blogsky.com/

اینقدر همه نظرات کلی و جامع و کامل دادنند که من دیگه روم نمی شه چیزی بگم. حتی اگه مخالف باشم D:

امیر چهارشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 01:12 ب.ظ http://pws.blogsky.com

سلام.
مطالبت خیلی قشنگه .
موفق باشی!
--------------------------
این منم ، من که منم ، تو با منی ، من بی منم. من نه منم، من در منم، در بی منی من که منم ، در بی منی من با منم ، تو با منی که من منم ور نه منم یه بی منم. من با تو ام که با منی، ور نه تو ام یه بی منی . این نه منم که این تویی، آن نه که تو، بلکه منم؛ پس تو منی، منم تو ام. تو همان منی هستی که در آیینه ی وجودم به تماشا نشستم. دو آیینه که
از یکدیگر عبور کرده اند و همدیگر را در آغوش می کشند. دو آیینه که از یکدیگر معنی می گیرند و در هم و بر هم به نهایتی از عشق خواهند رسید.

فریناز چهارشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 07:26 ب.ظ http://acoldemotion.blogsky.com/

قشنگ بود!
من میخواهم....!!!
زیاد مهم نیست تو چه میخواهی!
معمولا آدم های عاشق خودخواهن!!!

نسی جوون چهارشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 10:39 ب.ظ http://www.nasrintanha.blogfa.com

به نام خدا
سلام دوست عزیز.......! خوبی؟
مرسی که سر زدی ! آره کم کم خیلی چیزا داره یادم میره! دیگه غصه نمی خورم! دیگه هم به چیزی فکر نمی کنم! واسه رسیدن به اون چیزی که همیشه دنبالش بودم دارم تلاش می کنم! زندگی خیلی زیبا شده! دیگه غم و غصه توش نیست! دیگه کسی کسی رو خرد نمی کنه! دیگه دروغ و درنگی وجود نداره! یا حق!

زریر پنج‌شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 07:03 ب.ظ http://saansiz.blogsky.com

کاش بر ساحل رودی خاموش
عطر مرموز گیاهی بودم
چو بر آنجا گذرت می افتاد
به سراپای تو لب می سودم


حرفاتون زیباست .ممنون ...

یاسمین(حرفهای یه دختر غمگین جمعه 6 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 09:55 ب.ظ http://rue.blogsky.com

سلام
شرمنده دیر بهت سر زدم
من کامپیوترم خراب بود مطالبمو دوستم واسم آپ می کرد
ممنون سر زدی
دلت شاد

اوج عمیق شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 01:33 ب.ظ http://agerin1.blogsky.com

موفق باشی ... شعر خیلی قشنگی بود ... منتظر پست بعدیت میمونم که خاطرتو تعریف کنی دوست خوبم

نسی جوون شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 06:42 ب.ظ http://www.nasrintanha.blogfa.com

به نام خدا
سلام دوست عزیز.........! خوبی؟
امیدوارم تو این روزا به هر چیزی که دوست داری برسی!
راستی دوست جوون من آپم اگه دوست داشتی سر بزن........! یا حق!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد