..سکوت دیوار...

آهای تو که گوش به دیوار گذاشته ای...منتظری تا کسی صدایت کند !

..سکوت دیوار...

آهای تو که گوش به دیوار گذاشته ای...منتظری تا کسی صدایت کند !

دوران دیرستان ۱

سلام

می خوام یه خاطره از دوان دبیرستان براتون بگم

دوران دبیرستان برای من یکی از بهتریت دوران با بهترین دوستان بود

من یه دوست داشتم بنام مسعود

الان خبری ازش ندارم.ولی امیدوارم همیشه شاد باشه...

اون موقع ساله سوم دبیرستان بود.ما یه معلم زبان داشتیم که زیاد از پسه کلاس داری بر نمی یومد.منم دلم براش می سوخت.البته منم کم اذیتش نمی کردم.

اما پس از مدتی دلم سوخت و دیگه گفتم اذیت کردنه این بد بخت دیگه بسه.به بچه ها هم گفتم که من تصمیم گرفتم دیگه اذیتش نکنم.یادش بخیر...................

چند تا از دوستام بودن که از بچه گی با هم بزرگ شده بودیم.اونا چون من با هاشون همکاری نمی کردم گفتن که یه کاری می کنیم که تو رو از کلاس استاد بیرون کنه

البته این کارشون همش از روی مسخره بازی بود. یادمه استاد داشت از من تمرین زبان می پرسید منم یه حل المسائل زیره میزم بود از اون جواب می دادم

معلم جلو بود و نمی دید یکی از بچه ها که یکی از دوستان صمیمی من بود برای مسخره بازی من را لو داد معلم هم اومد کتاب منو ازم گرفت و پاره کرد

منم کمی شاکی شدم .

بعد از این موضوع مسخره بازیشون گل کرد یعنی بیشتر شد . بلاخره یه کاری کردن که من و 3 نفر دیگه که یکیشونم همون مسعود بود.از کلاس بیرونمون کرد

مدیره ما 2 سال معلم ادبیات و زبان فارسی بود.و ساله سوم مدیره ما شده بود.منم خوب می شناخت یه بچه ای که همش شلوغ می کرد.

اقا تا منو دید یه کشیده به من زد.منم گفتم آقا چرا می زنی .گفت برید تو دفتر الان بیام تکلیفتون رو روشن کنم.رفت یه تسمه آورد یکی از بچه ها رو زد به من رسید

می خواست بزنه منم گفتم آقا بچه می ترسونی.دیگه نزد به من گفت برو خونتون.تو دیگه اخراجی .منم رفتم تو حیاط بقیه بچه ها هم با من فرستاد بیرون.

من تو حیاطه مدرسه ایستاده بودم اومد گفت که اگر بگی کی تو کلاستون شلوغ می کنه می بخشمت منم گفتم حلا که سره مسخره بازی بچه ها اومدم بیرون بزار اسم اونا هم بگم

منم همه رو لو دادم .رفت اونا رو آورد پایین.5 تا از بچه ها بودن.ما رو برد تو نماز خانه .حالا ما چشممون تو چشمه هم می یوفتاد خندمون می گرفت.

آقا یکی از بچه ها رو دید شاکی شد اونو خدایی بد زد

بعدم یه تعهد گرفت بعدم ولمون کرد

الان که همدیگر رو می بینیم خاطراتش را برای خودمون تعریف می کنیم و می خندیم و می گیم که کاشکی دوباره یک ساعت از اون لحظه ها برسه.

ولی زمان رفته دیگه برگشت پذیر نیست...

٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪

در ...

سلام

من بالاخره بعد از 3 روز طاقت نیووردم.قیده دانشگاه زدم اومدم تهران

الان که دارم اینو می نویسم تازه رسیدم.خیلی خسته ام.از خستگی خوابم نمی بره

دیشب به همین موقع با چند تا از این بچه ها رفته بودیم سی و سه پل

یه دوری زدیم.اعصابم نمی دونم چرا خورد شده بود . فکر کنم جو غریبی همه وجودم رو گرفته بود

زده بود به سرم که همون شب برگردم

اما امروز صبح 2 تا کلاس داشتم اونا رو رفتم بعد با اتوبوسه ساعت 2 اومدم تهران

دانشگاه ما بچه هاش اومده بودن اما بعضی هم نیومده بودن

ما که 2شنبه صبح کلاس داشتم.قیدشو زدم. نرفتم خوابیدم

خسته هم بودم چه حالی داد

تو اتوبوس دانشگاه بودم.یکی از این پسرها به راننده با اون لهجه اصفهانی گفت که را بیفته

2 تا دختر اینوره من بودن به اون پسره خندیدند. حالا خودشونم ته لهجه

منم گفتم بابا این اصفهانیها به خودشونم می خندند.دختره هم گفت ما اینیم دیگه

بگزریم...

دیشب با بچه ها یه قلیونی زدیم.قلیونهای اصفهان خوبن.هم ارزونن هم با حال

مثله تهران نیست که معلوم نیست چی توشه..

دیشب خیلی خراب بودم .نمی دونم چم شده بود

اصلا خوابم نرفت

باید با خودم فکر کنم ببینم مشکلم چیه

دیگه هیچی ارضام نمی کنه

راستی یه دختره هم کلاسیمه.دختره خوبیه.زیبا و نجیب

یه عیبی داره زشت می خنده.من اول دیدمش جا خوردم .گفتم این همونه که من می خوام

اما 2 3 بار خندشو دیدم از دلم افتاد

البته فکر کنم اونم بدش نمی یاد دوست بشه

تا ببینیم چه شود.اما دوست شدن یا نشودنش برام فرقه زیادی نداره

دخترو پسر باید پایه همه چیزه هم باشن تا دو تا شون لذت دوستی شونو بفهمن(یعنی هم دیگر را درک کنن)

.................................................................................................................................

تعطیلات تموم شد

سلام

تعطیلات عید هم تموم شد

دوباره باید بریم

دانشگاه

من تازه دارم بدبختی دانشجو ها رو تو شهرهای دور از خونه هاشون می فهمم

واقعا سخته.من که تو یه شهره بزرگ مثله اصفهان هستم موندم برام عذاب آوره

تازه من که عاشق تنها بودنم.

آره من یه مجرده کامل هستم .تنهای تنها

تازه تو دانشگاه با 3 و4 نفر بیشتر دوست نشدم

می خوام تو این دانشگاه (آخه من انتقالی هستم) روش تازهای رو تو دوست داشتن امتحان کنم

با هر کسی رابطه دوست داشتن بر قرار نکنم

البته یه خورده سخته.

من از اون دسته آدمهایی هستم که خانم هایی رو که خودشون رو می گیرن زیاد خوشم نمی یاد

ومی گم که کسی که تو رو تحویل نمی گیره تو هم نباید تحویلش بگیری

حالا هر کسی می خواد باشه فرشته روی زمین یا...

البته غروره خانم ها جزئی از نجابته شونه البته من منظورم غروره زیاده

یعنی احساس با کلاس بودن

آره من امشب میرم.دارم کلافه می شم

.....................................................................................................

بازم من موندم...

سلام.خوبی عیدت مبارک عزیزم

بازم یک ساله دیگه گذشت و من در حسرت با تو موندن موندم

چه خبر .چه می کنی .با ما نیستی خوش می گذره.

ما که ساله بدی داشتیم .سالی پر از درد و بد بیاری

امیدوارم تو خوب باشی.البته تو خانم خوب که ناراحت نباید باشه

چون یکی رو داره که دوستش داره.تو این سالها یه روزش بدونه فکر کردن یه تو نگذشته.

تو موقعه سال تحویل همش به فکرت بودم

گفتم چی میشه عزیزم بهم زنگ بزنه عید رو تبریک بگه

ولی حیف...

۸۴

با سلام به همه دوستانه عاشق پیشه و با دله خودم...

امسالم تموم شد و به خاطرات نوشته یا نا نوشتمون پیوست

ما موندیم و یه سالی که گذشته .حالا بد یا خوب

سالی که عاشقا به هم رسیدن و کسانی که موندن تا منتظره آینده باشن

 

سالی که خیلی ها رفتن و اومدن

سالی که من به آرزوم نرسیدم

راستی بیاییم از خدا بخواهیم

مریض ها رو شفا بده...

بزرگی می گفت...

 باسلام

بزرگی می گفت...

آدم ها مثله یه دریاچه هستن.هر چه عمیق تر باشند و بزرگتر آرام ترند.  

مهربانی

مهربانی

مهربانی جادهای است

که هر چه پیش تر روند.خطر ناک تر می شود

نمی توان بازگشت...

اما لحظه ای باید درنگ کرد

و شاید چند گامی به بی راهه رفت

مدتی است بر جاده ای هموار می رانیم...

حرفهای نزدیک دارند فرا می رسند

خطر ناک است!

سلام بی وفا

سلام بی وفا

راستی می دونی یکی دلش برای دیدنت لک زده

کسی که تا حالا بعد از تو با هیچ دختری تا حالا دو سه روز بیشتر دوست نبوده

می دونی تو این چهار سال یه روزش بدونه فکر کرئن به تو شب نشده

می دونی گواه دوست داشته من و تو هنوز اون شیشه شکسته است که منو یواشکی از توش نگاه می کردی

خداکنه یادت نرفته باشه

راستی یادته اون روز داشتی منو از پشت اون ماشین نگاه می کردی

شاید از دیدنم تعجب کرده بودی

حتما تو دلت گفتی این اون پسره است چقدر عوض شده

چقدر شکسته شده و به قوله بچه ها نابود

ولی تو هر روز خشکل تر شدی و بهتر

منم لذت بردم دیدمت اما به روم نیاوردم.

خدایی اصلا به من فکر می کنی

نمیگی اون پسره کجاست.

فکر نکنم اصلا ما رو یادت باشه

................................................................................................

سلام

سلام

من امروز حالم خوش نیست .تو چطوری؟

راستی میگن خیلی خوش تیپ و خوشکل شدی

شدی دل بره محله تون.خوشبحاله اون کسی که دله تو رو برده

و ما هنوز اندر خم یه نگاهت موندیم...